برای من، داستاننویس کسی نیست که پیمانی با خود بسته باشد برای روشنگری و به تبع آن رسالتی بر دوش داشته باشد. برای من نوشتن داستان، آفرینشی هنریست و داستاننویس، مانند هر هنرمند دیگری بیش از هر چیز خود و خودخواهیاش را در میانه میدان به نمایش میگذارد و شاید تنها دلیل دیدهشدنش، رویکرد یگانهاش به مرگ، نیستشدن و جان بیبهای خودش و دیگران باشد.
آفرینش هنری، جنگیست که جانکندن هر روز را و مرگ را به مبارزه میخواند و بهانهای میشود برای تابآوردن رنج، رنجی ناگزیر، رنج بودن، همین صرف بودن بیهیچ دلیلی. و جرأت میخواهد با چنین رنجی رو در رو شدن، چشم در چشم شدن. مجموعه داستانی را که در دو سه سال اخیر نوشتهام برای انتشار به نشر نوگام
سپردم و بر اساس روش کار این نشر، کتاب در انتظار حمایت است
و روش کار بدین صورت است که نویسنده کتابش را برای انتشار به این نشر میسپارد و پس از قبولی در ارزیابی، به مدت سی روز روی سایت قرار میگیرد تا از آن حمایت مالی شود، بعد از تکمیل این مبلغ کتاب در سایت منتشر میشود و مخاطبین خارج و داخل ایران میتوانند به آن دسترسی داشتهباشند.
برای چاپ کتاب به چند دلیل این روش را انتخاب کردم:
- ایدههای این نشر و نشرهای الکترونیک را دوست دارم.(درباره نوگام را بخوانید)
- داستانهایی که نوشتم اروتیک و یا سیاسی نیستند، همه آنها مثل خود زندگی هستند و برای همین لابد مثل خود زندگی چیزهایی دارند که قابل سانسور شدن در ایران هستند و من دوست ندارم تن نوشتههایم را به دست این تیغ بسپارم.
- میگویند فضای چاپ و نشر خیلی بازتر و بهتر شده ولی من ترجیح میدهم کسان دیگری این بازشدگی را امتحان کنند نه من.
- اینکه برای نوشتههای من در این روزگار یکعالم کاغذ مصرف نشود برایم خیلی با ارزش است و اصولا فکر میکنم اندیشیدن به وضعیت محیط زیست و کره زمین باید ازهمینجاهای کوچک شروع شود.
- نسل ما بیشتر وقتش در اینترنت و فضاهای مجازی و مدیاهای اینچنین میگذرد و اگر قرار است همهچیزش به همهچیز بیاید خیلی طبیعیست که تفریح، خواندن و نوشتنش هم در همین دنیا باشد.