اینکه داشتن "پول" به عنوان نسبیترین پدیده، همچنان بزرگترین عامل قدرت انسانهاست، چیز غریبی نیست ولی اینکه بیشترین نقطه ضعف آدمها هم هست دردناک است. آدمهای پولدار با اعتماد به نفسند و کمپولها بی اعتماد به نفس و برای همین پولدارها راجع به همهچیز حق اظهارنظر دارند، از موضع بالا به بقیه نگاه میکنند و بابت همهچیزشان حتی فرزندانشان که ممکن است هیچ قابلیت ویژهای نداشتهباشند به بقیه فخر میفروشند چون به هرحال تخم دو زرده آنهایند. این خواص تا حدی عادیست و از آدمهای متمولتر انتظار میرود. بدبختی آنجاییست که آنهایی که "پول" کمتری دارند، اگر همهچیز بیشتری هم داشتهباشند باز هم احساس کم بودن دارند. عده زیادی خواسته و ناخواسته نقش "کاسهلیس" به خود میگیرند، دوستیها و روابطشان را برپایه "مصلحت و دوراندیشی" بنا میگذارند و اجازه میدهند پولدارها میراثخوار اندیشه آنها باشند و چاکرصفتی را حتی به نمایش ویژهای بدل میکنند.